مقاله افسردگی و ناراحتی در pdf
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/3/2:: 4:11 صبح
مقاله افسردگی و ناراحتی در pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله افسردگی و ناراحتی در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله افسردگی و ناراحتی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله افسردگی و ناراحتی در pdf :
افسردگی و ناراحتی
علت بیماری : علت اصلی این بیماری استرس ها ، اتفاقات ناگوار ، آلودگی صوتی ، مشکلات و گرفتاری های روزمره و ;..است از نظر خوراکی نیز اگر بعد ناراحتی و استرس و ; ترشیجات مصرف شود در این حالت خلط سوداء بر طبیعت غالب آمده و فرد دچار حالات مذکور میشود.منشأاین مرض طحال(سپرز)است.طحال عضویست در بدن که بعضی ازا
سیدهای لازم در آن جمع میشود که بعد از تخلیه معده قدری از آن اسید به معده ارسال میشود که شخص در آن حال احساس گرسنگی میکند، حال اگر ناگهانی و به طور اتفاق شخص با یک موضوع ناملایم برخورد کند،این اسید در خون تأثیر کرده وچون خون در کل بدن گردش دارد وقتی به مغز میرسد شخص احساس نگرانی، ترس، تشویش خاطره، دلهره و اضطراب و استرس مینماید که ابتدا با ضعف اعصاب مشتبه میشود و زودرنج و افسرده میشود، آمادگی او ب
رای گریه بیشتر میشود، رنگ چهره تدریجا تیره میشود، پس از معالجه نباید کوتاهی کرد.
علائم بیماری : 1- فکر و استرس بی مورد
2- کم خوابی
3- کم حوصله شدن
4- تنفر از جمعیت و سروصدا
5- تیره شدن رنگ زبان و دهان
6- احساس بوی بد در دهان
7- دستگاه گوارش از اعمال وظایف کوتاهی میکند به طوری که قوه دافعه ضعیف شده وبر اثر یبوست معده ممکن است مبتلا به بواسیر شود.
8- دیدن کابوس در خواب
9- وسواس بیمورد به اطرافیان
10- لکه های پوستی
11- تمایل به گوشه نشینی و انزوا
12- تمایل به تنها بودن در جاهای تاریک و کم نور
13- نا امید بودن از زندگی
14- تمایل به پوشیدن لباسهای با رنگ تیره
15- بیمار مایل به خوردن غذاها، لبنیات و میوه های ترش میباشد.
16-این بیماری در موارد حاد به ورم های سرطانی و جنون منتحی میشود.
توضیحات : برای مداوای این بیماری بیمار باید از غذاهای شور ، ترشیجات و عدس پرهیز کند.
درمان افسردگی و ناراحتی های روحی با ویتامین B
هر نوع بیماری و یا دردی که در بدن یا روح انسان ها به وجود می آید ناشی از کمبود چیزی است که خداوند متعال برای سلامتی انسان
ها آفریده است و بایستی برای درمان آن بیماری یا تالمات روحی کمبودهای تغذیه ای بدن را برطرف کرد.بر همین اساس متخصصان فن تغذیه و کارشناسان مسائل روحی و روانی انسان ها در پی مطالعات دریافتند که ویتامین های گروه B در حفظ تعادل شیمیایی مغز و حالت های روحی نقش اساسی را ایفا می کنند.
این ویتامین ها برای حفظ سلامت سلول های عصبی و گلبول های قرمز ضروری هستند. بنابراین ویتامین های گروه B و بویژه ویتامین12 B می تواند افسردگی و سایر مشکلات روحی را برطرف کند. گوشت، پنیر، تخم مرغ و ماهی دارای
مقدار زیادی ویتامین12 B هستند.
جلوگیری از افسرده شدن افراد بازنشسته
انسان ها و بویژه افرادی که در طول زندگی خود بیشتر عمر خود را با کار و فعالیت بدنی یا فکری گذرانده اند زمانی که به سن بازنشستگی نایل می شوند ناخودآگاه از نظر روحی در یک حالت افت قرار می گیرند که اصطلاحا بدان افسردگی می گویند.
تحقیقات نشان می دهد که افراد بازنشسته ای که وقت خود را با انجام فعالیت های مختلفی از قبیل فعالیت های جسمانی، شرکت در کلاس های مختلف و ارتباط با دوستان می گذرانند کمتر دچار نگرانی و افسردگی می شوند.
بنابراین متخصصان به افراد بازنشسته پیشنهاد می کنند به جای گوشه نشینی وعزلت در کنج منزل، با حضور در جمع دوستان و اجتماع و شرکت در فعالیت های اجتماعی ذهن خود را کمتر درگیر مسائل بازنشستگی خود کنند.
سیگار نکشید، حتی یکبار!
نوجوانان کم سن و سالی که فقط دو روز از نخستین سیگار کشیدنشان می گذرد از روز سوم احساس می کنند که میل شدیدی به نیکوتین دارند. این یافته نتیجه پژوهش های گسترده ای است که کارشناسان مسائل نوجوانان و جوانان بدان دست یافتند. براساس این گزارشات مشخص شد که این باور عمومی که مردم فکر می کردند مصرف طولانی مدت و زیاد سیگار باعث اعتیاد می شود غلط بوده و این واقعیت درست برعکس است زیرا در واقع اعتیاد به کشیدن سیگار باعث مصرف درازمدت و زیاد سیگار می شود. پس از همین الان اگر می خواهید بیشتر از گذشته دچار عوارض کشیدن حتی یک نخ سیگار شوید مصرف این هیولای سفید را نه به یکباره بلکه به تدریج کاهش دهید تا از عوارض طولانی مدت آن در امان بمانید.
افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه ک
س مشخص میشود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز میدهد.
افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند. برای بیماری افسردگی هیچ علت قطعی و روشنی نمیتوان متصور بود، در برخی موارد یک زندگی
پر استرس میتواند محرکی برای افسردگی شود و در برخی موارد علت کاملاً به شخصیت فرد مربوط است. در کل به نظر میرسد که افسردگی بدون یک علت تعیین شده مشخص و به طور خود به خودی روی میدهد.
افـسردگی اختلالی است که قادر است افکار، خلق و خو،احـساسات، رفـتــار، سلامتی جسمانی و روحی شما را تحـت الشـــعاع قرار دهد. هر انسانی در مقاطع خاصی از
زنـدگی خود به افسردگی دچار میگردد. نشانه ها و علایم افسردگی عبارتند از:
* غم و اندوه پایدار، اظطراب، احساس پوچی.
* احــساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احسـاس
بی ارزشی و در ماندگی – احساس تیره بختی.
* کاهش سطح انرژی و احساس خستگی.
* دشواری در تمرکز، یاد آوری و تصمیم گیری-عدم توانایی
در اندیشیدن.
* بی خوابی و یا افزایش میزان خواب.
* از دست دادن اشتها و کاهش وزن – یا پر خوری و افزایش وزن.
* عدم تمایل به ملاقات با دیگران – یا وحشت از تنها ماندن – حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد.
* احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی- احساس شکست- احساس سربار بودن.
* از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که پیشتر برای فرد لذت بخش بوده اند.
* بیقراری و بیتابی – زود رنجی و تحر
یک پذیری- و یا کند شدن حرکات و واکنشها- بی تفاوتی.
* افت اعتماد بنفس – سرزنش مدام خود – نگرانی از گذشته و آینده.
* مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند: خارش بدن – تاری دید -تعریق شدید- خشکی دهان- مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال – سوء هاضمه)-سردرد – کمردرد.
* افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران – افکار خود کشی.
علائم و نشانه هاى افسردگى
دو ویژگى اختصاصى افسردگى که براى تشخیص افسردگى حتماً یکى از آنها باید وجود داشته باشد، یکى خلق ناشاد (غم، اندوه، ناراحتى یا نگرانی) و دیگرى فقدان علاقه و لذت تقریباً در همه فعالیتهاى عادى و سرگرمیهاى فرد میباشد. هر دو این علائم باید در اکثر مواقع روز وجود داشته باشند.
سایر نشانههاى افسردگى شامل از دست دادن توجه و سرخوشى در فعالیتهاى روزانه، اختلال و تغییر عمده در اشتها و وزن بدن، اختلال در خواب بهصورت کمخوابى یا پرخوابى، اختلال در تفکر و تمرکز فکر، وجود اضطراب و کندى حرکات، احساس بى ارزشى و یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژى و خستگى، افکار تکرارشونده، مرگ و یا خودکشى میباشند.
دانشمندان ارتباط نزدیکى بین خودکشى و افسردگى ذکر میکنند بهطوریکه دوسوم بیماران افسرده به خودکشى فکر میکنند و 10 تا 15 درصد آنها به زندگى خود خاتمه میدهند.
اگر یک بیمار مورد از علائم بالا را بهمدت هفته مداوم داشته باشد به اختلال افسردگى شدید (عمده) مبتلا میباشد. مطالعات اخیر در ایالات متحده آمریکا نشان میدهد که افسردگى سردسته علتهاى ناتوانى در انسان بهشمار میرود. چنین مطالعات آمارى در بقیه کشورها نیز موجود میباشد.
افسردگى در گروههاى مختلف
افسردگى در دانشجویان
دانشجویان از هوشمندترین و مستعدترین اقشار هر جامعه بوده و آینده سازان هر کشور هستند. از این رو توجه به سلامت روانى آنان
از اهمیت ویژهاى برخوردار است، زیرا دانشجو هنگامى میتواند آفرینشگر، فعال و سازنده باشد که شاداب، امیدوار و متعهد باشد.
افسردگى یکى از شایعترین اختلالات روانى است که با علائم کاهش انرژى و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بى اشتهایى و افکار مرگ و خودکشى در شخص همراه است. از علائم شاخص افسردگى کاهش انرژى، بنشجویان منجر به بروز اختلال در امور تحصیلى و شغلى، اشکال در تکمیل تکالیف، و کاهش انگیزه براى انجام طرحهاى تازه مى گردد.
میزان افسردگى دانشجویان میتواند به عنوان شاخص اساسى سلامت روانى آنان به شمار آید، بنابراین دانشجوى مبتلا به اختلال افسردگى ممکن است علاقه به امور درسى و آموزشى را از دست بدهد و احساس پوچى و بى ارزشى و بى اهمیتى به وى دست دهد. لذا در چنین شرایطى نمى توان تلاش ذهنى هدفمند و جهتدار و در عین حال خلاق را از آنها انتظار داشت. همچنین به معیارهاى این گروه سنى یعنى توانمندى، سلامتى، هوش، جذابیت و ; بى علاقه شده و احساس ناتوانى مى کنند.
از طرف دیگر در توانایى تحلیل که لازمه فعالیتهاى آموزشى است دچار ضعف عمده مى گردند، که منجر به نارضایتى از خود در جوان دانشجو گشته و باعث شدت بیمارى مى گردد.
مطالعات زیادى در مورد شیوع افسردگى در دانشجویان صورت گرفته است. در اینجا به نتایج بعضى از مطالعات انجام شده در ایران اشاره میشود که بر اساس یافته هاى یکى از این مطالعات، حدود 3/21 دانشجویان مورد مطالعه مبتلا به افسردگى خفیف تا متوسط بوده اند.
این میزان در بین دانشجویان دختر 2/22 درصد و دانشجویان پسر 4/17 درصد گزارش شده است (کوشان و واحدیان، 1373). این مطالعه هم چنین نشان داده است که در بین دانشجویان مجرد (1/22 درصد) افسردگى بیشترى نسبت به دانشجویان متاهل (2/19 درصد) وجود داشته است.
همچنین احمدى (1371)، در مطالعه
خود بر روى دانشجویان علوم پزشکى اهواز نتیجه گرفت که 52 درصد دانشجویان زن و 38 درصد دانشجویان مرد دچار افسردگى خفیف تا شدید هستند. در این مطالعه میانگین افسردگى دانشجویان مجرد 42/10 درصد و دانشجویان متاهل 97/7 درصد گزارش شده است. یافتههاى این مطالعه همچنین نشان میدهد که 11 درصد دانشجویان مرد و 20 درصد دانشجویان زن نسبت به آینده ناامید بودند. علاوه بر آن 8 درصد دانشجویان مرد و 7 درصد دانشجویان زن داراى افکار خودکشى بودند.
شایعترین مشکلاتى که در این مطالعه توسط خود دانشجویان نیز مطرح شده است شامل:
حجم زیاد دروس پزشکى، فعالیتهاى زیاد در بخشهاى بالینى، وجود دروس غیر ضرورى، طولانى بودن دوره تحصیل پزشکى، کافى نبودن امکانات رفاهى، کم بودن مدت زمان استراحت، کشیکهاى زیاد و انتظارات بیش از حد برخى از کادر پزشکى از دانشجویان میباشد.
نتایج مطالعه کوشان و واحدیان نشان داده است که در دانشجویانى که از رشته تحصیلى خود رضایت نداشته و بى علاقه بودند (5/45 درصد)، و کسانیکه حداقل از یک واحد درسى نمره قبولى نیاورده اند، افرادى که بحرانهاى عمده اى در زندگى داشتند، دانشجویانى که مایلند اوقات فراغت خود را به تنهائى بگذرانند، و مشکل خانوادگى، جسمانى و یا روانى دارند و یا سابقه بیمارى اعصاب در خانواده آنها وجود دارد، میزان افسردگى بیشترى نسبت به سایر دانشجویان وجود دارد. اما دانشجویانى که علاقمند به فعالیتهاى ورزشى و گروهى بودند میزان افسردگى در آنها کمتر گزارش شده است.
مطالعات دیگر نیز به نتایج مشابهى اشاره نمودند از جمله: یزدى و همکاران (1374) در مطالعه خود بر روى دانشجویان تازه وارد دانشگاه تهران، میزان افسردگى را 30 درصد گزارش نمودند. در مطالعه مشابه ناصری (1374)، بر روى دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن، این میزان 58 درصد ذکر گردید. در سال 1374 باز هم ترکان در مطالعه خود بر روى دانشجویان رشته پزشکى دانشگاه زاهدان، افـــسردگـــی بیشترى را در دانشجویان زن (65 درصد) نسبت به دانـــشــــجـــویان مرد (41 درصد) گزارش نموده است.
شایعترین علائمى که خود دانشجویان در مطالعات مختلف گزارش نمودند شامل موارد زیر مى شود: بى حوصلگى، کاهش قدرت تمرکز و یادآورى، احساس از دست دادن علاقه، احساس غمگینى، کاهش توانائیهاى ج
سمانى، نا امیدى نسبت به آینده، سخت بیدار شدن در صبح، احساس خستگى دائم، خسته کننده بودن کارهاى روزمره.
در نتیجه با توجه به اثرات ناخوشایند و مخرب بیمار افسردگى در روند زندگى و عملکرد قشر جوان و دانشجو توصیه مى شود که با مشاهده علائم اولیه که در این سایت ارائه شده است براى فعالیتهاى درمانى و جلوگیرى از شدت علائم اقدام نمایند.
افسردگی در زنان بیشتر از مردان است
عوامل بیولوژیکی، روحی، میطی، فرهنگی و اجتماعی در افسردگی زنان اثرگذار هستند. در هر لحظه ممکن است حداقل 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه، عوارض و نشانههای افسردگی شدید را از خود بروز دهند. البته همه انسانها در طول زندگی در دورههای کوتاهمدت ممکن است به علت از دست دادن عزیزان، ناکامی و شکست در مسائل مختلف دچار یأس و ناامیدی شوند که این عوامل در کوتاهمدت منجر به افسردگی میشود. براساس یافتههای روانشناسان پیش از آنکه دختران و پسران به سن بلوغ برسند، میزان افسردگی در هر دوی آنها به یک اندازه است و تنها پس از دوران بلوغ است که اختلاف و تفاوتهای مربوط به افسردگی در آنها به صورت آشکار قابل تشخیص است. نوسانات شدید هورمونی در زنان میتواند تاثیری شگرف بر زندگی آنها بگذارد و با توجه به تاثیری که بر زندگی شخصی و اقتصادی و ارتباط آنها با دیگران میگذارد است که گفته میشود زنان بیش از مردان در معرض ابتلا به افسردگی هستند.
وجود تبعیض بین دختر و پسر، حاکمیت باورهای غلط در خانوادهها، احساس تنهایی، داشتن شرم و حیا، بروز مشکلات و ناراحتیها، بیتوجهی والدین به دختران، سوءاستفاده از زنان، تحکم و جبر، اذیت و آزارهای جسمی و… از جمله عوامل مهم روانشناختی در ابتلای زنان به افسردگی هستند. از دیگر عواملی که زنان را به سمت افسردگی سوق میدهد، میتوان به استرس و فشارهایی که آنها در درون و بیرون خانه تحمل میکنند اشاره کرد. مشکلات مالی زنان خانهدار با ایجاد روزمرگی در آنها میتواند در ابتلای آنها به افسردگی موثر باشد. افسردگی در زنان به شکل افسردگی فصلی، افسردگی دوران بارداری، افسردگی پس از زایمان و افسردگی پیش از قائدگی و پس از یائسگی بروز میکن
د. افسردگی تنها مربوط به دلایل زیستشناختی و بیولوژیکی نیست بلکه استرسهای ناشی از زندگی اجتماعی و فرهنگی نیز در این بیماری موثرند. علائم افسردگی در زنان به شکل احساس گناه، بیهودگی، خستگی، آشفتگی در خواب و اضافه وزن دیده میشود که علائمی متفاوت از افسردگی مردان است.
دکتر ابوالفضل ساجدی روانشناس و استاد دانشگاه، در مورد افسردگی زنان میگوید: «عوامل زیستی به عنوان عامل مشترک افسردگی در زنان و مردان از طریق وراثت، ابتلا به بیماریها، آسیبهای مغزی، آسیب به
مغز در حین تولد در ایجاد افسردگی موثر است. عوامل اجتماعی نیز به وضعیت فرد در مقاطع مختلف زندگی و تحولات زندگی مربوط میشود».
دکتر ساجدی بیاعتنایی به ارزشهای اخلاقی در خانواده را در افزایش ابتلای زنان به افسردگی اثرگذار میداند و میگوید: «در محیط خانواده اگر آرامش، صمیمیت و تفاهم بیشتری بین زن و مرد باشد و به ارزشهای اخلاقی بیاعتنایی نشود، میزان ابتلا به افسردگی کاهش پیدا میکند».
خانمی 27 ساله که مهندس کامپیوتر است و مدتی است داروی ضدافسردگی مصرف میکند، علت افسردگیاش را سرخوردگی از زندگی میداند و میگوید: «تصورم از زندگی خیلی دور از ذهن نبود بلکه یک شرایط مناسب بود. وقتی شخصا به عنوان یک زن تحصیلکرده نتوانستم به آنچه برای خودم ترسیم کرده بودم و انتظارش را داشتم برسم، دچار چالش روحی شدم و نتیجهاش شد ابتلا به افسردگی».
شاید بتوان گفت سرخوردگی از کار، زندگی، موقعیت اجتماعی و حتی ضربه عاطفی منجر به ایجاد چالش روحی در شخص شود. آیا نمیشود به گونهای دیگر با این موضوع برخورد کرد؟ البته ظرفیت روانی انسانها در شرایط مخ
تلف و در مواجهه با مشکلات متفاوت است با این همه ، چاره چیست؟
دکتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال میگوید: «زن در جامعه باید دوشادوش مرد برای تامین مایحتاج زندگی، ازدواج و اشتغال کار کند و از طرفی فشار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، روحی و روانی، شوهر و فرزندان را در جامعه و خانه تحمل کند، به این لحاظ زنان از نظر عاطفیلی اعضای خانواده با زنان نیاز است».
فرزانه زن 30 سالهای است که از زمان ابتلا به MS دچار افسردگی است. او علت افسردگی خود را ضعف ناشی از بیماری، مشکلات تهیه دارو و مخارج بالای آن و احساس سرافکندگی در نزد شوهر و خانواده شوهر عنوان میکند.
دکتر قراییمقدم وجود افسردگی زنان را زاییده عوامل متعددی میداند و میگوید: «افسردگی ذاتی و فطری نیست بلکه عوامل اجتماعی دست به دست هم میدهند تا زنان بیش از مردان افسرده شوند».مریم 28 ساله و مهندس شیمی است که مدتی است به افسردگی مبتلا شده است. او علت افسردگیاش را متناسب نبودن محیط اجتماعی با افکار، سلیقهها و باورهای شخصیاش میداند و میگوید: «در محیط کار انتظاراتی وجود داشت که با اعتقادات من همخوانی نداشت و همین باعث میشد مورد تحقیر قرار گیرم».
دکتر ساجدی وابستگی زنان به امور مادی و تجملات را عامل دیگری در افسردگی آنان میداند و میگوید: «زنانی که نمیتوانند تواناییهای خود را به فعلیت درآورند یا به خواستههای خود دست پیدا کنند، دچار افسردگی میشوند». همچنین در برخی استانهای مرزی، رفتارهای بد خانواده و برخوردهای سنتی باعث بروز افسردگی میشود. از این رو است که بیشترین درصد افسردگی در استانهای مرزی دیده میشود. دکتر قراییمقدم نیز در این باره میگوید: «در چنین مناطقی زن باید با حداقل درآمد شوهر، مدیریت خانه را به نحو احسن انجام دهد و هرگونه رفتاری را از سوی شوهر یا فرزندان و اطرافیان تحمل کند و سنگ صبور همه باشد، اما کسی نیست که به حرف او گوش بدهد. در این حالت طبیعی اس
ت که چنین زنی افسرده شود».با این همه افسردگی زنان را نمیشود نادیده گرفت، چرا که فرزند سالم از خانواده سالم زاییده میشود. با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و بدون آنها نهاد خانواده در معرض آسیب قرار میگیرد، پس توجه به سلامتی آنان مقوله مهمی است که باید به آن توجه شود. باید نقش واقعی زنان در جامعه از سوی نهادهای آموزشی و رسانهها تبیین شود تا زنان به جایگاه واقعی خود دست یابند.
افسردگی و راه های بیرونرفت از آن
افـسردگی اختلالی است که قادراست افکار،خلق وخو،احـساسات،رفـتــار، سلامتی جسمانی و روحی شماراتحـت الشـــعاع قراردهد. هرانسانی درمقاطع خاصی از زنـدگی خود به افسردگی دچارمیگردد. نشانه ها و علایم افسردگی عبارتند از:
* غم و اندوه پایدار، اظطراب، احس
اس پوچی.
* احــساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احسـاس بی ارزشی و در ماندگی – احساس تیره بختی.
* کاهش سطح انرژی و احساس خستگی.
* دشواری در تمرکز، یاد آوری و تصمیم گیری-عدم توانایی در اندیشیدن.
* بی خوابی و یا افزایش میزان خواب.
* از دست دادن اشتها و کاهش وزن – یا پر خوری و افزایش وزن.
* عدم تمایل به ملاقات با دیگران – یا وحشت از تنها ماندن – حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد.
* احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی- احساس شکست- احساس سربار بودن.
* از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که پیشتر برای فرد لذت بخش بوده اند.
* بیقراری و بیتابی – زود رنجی و تحریک پذیری- و یا کند شدن حرکات و واکنشها- بی تفاوتی.
* افت اعتماد بنفس – سرزنش مدام خود – نگرانی از گذشته و آینده.
* مشکلات جسمانی که معمولا ب
ه دارو جواب نمیدهند مانند: خارش بدن – تاری دید -تعریق شدید- خشکی دهان- مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال – سوء هاضمه)-سردرد – کمردرد.
* افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران – افکار خود کشی.
علل پدید آمدن افسردگی
علل پدید آمدن افسردگی نیز گوناگون میباشد:
* وراثت.
* محیط های نا ایمن و خطرنا
ک مانند: آلودگی هوا و آب.
* محیطهای آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
* درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان.
* ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی.
* از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
* شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه.
* بیماریهای مزمن مانند سرطان، دیابت و ایدز.
* شکست و ناکامیها-تجارب ناخوشایند.
* تغییرات هورمونی – اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین.
* در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا.
* استفاده از الکل، مواد مخدر و
دیگر داروها.
* تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و ….
* ضعف شخصیت، اعتماد بنفش پایین، بد بینی و هم وابستگیها.
* استرس .
* الگوی تفکرات منفی.
کلمات کلیدی :